خلاصه داستان:باستر عاشق دختر دهاتشون شده و میخوادش ولی پدر دختره بهش میگه
خیلی بی عرضه ای ، برای همین باستر میره شهر تا لیاقت خودش رو اثبات کنه و ..
به نظرم جز خنده دار ترین کارهای باستر هست ولی باز متاسفانه یه سری قسمت هاش
از بین رفته مثل قبلی ها و با یک میان پرده با عنوان misssing footage و یک تصویر از اون صحنه قضیه رو تعریف میکنه
وگرنه اینکارش خیلی جالب و خنده داره بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر